English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9474 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
foul bill of lading U بارنامه نادرست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
waybill U بارنامه
manifesting U بارنامه
manifest U بارنامه
consignment note U بارنامه
manifested U بارنامه
bill of lading U بارنامه
road bill U بارنامه
manifests U بارنامه
way bill U بارنامه
blading U بارنامه
b/l U بارنامه
claused bill og exchange U بارنامه مشروط
clean bill of lading U بارنامه بی نقض
clean bill of lading U بارنامه ساده
short form bill of exchange U بارنامه ملخص
clean bill of lading U بارنامه تمیز
clean bill of lading U بارنامه بی نقص
bill of loading U بارنامه کشتی
clean bill of exchange U بارنامه بی نقص
dirty bill od lading U بارنامه مغشوش
ocean manifest U بارنامه دریایی
supply manifest U بارنامه امادی
through bill of exchange U بارنامه سراسری
foul bill of lading U بارنامه مشروط
flight manifest U بارنامه هواپیما
dirty bill od lading U بارنامه مشروط
way bill U بارنامه دریایی
combined bill of laning U بارنامه مرکب
through bill of lading U بارنامه سراسری
supply manifest U بارنامه اقلام تدارکاتی
air bill U بارنامه محموله هوایی
awb U بارنامه حمل هوایی
way bill U بارنامه راه اهن
reconsignment U تجدید بارنامه کردن
railway bill of lading U بارنامه راه اهن
on board bill of exchange U بارنامه روی کشتی
combined bill of laning U بارنامه حمل مرکب
house airway bill U بارنامه داخلی هوایی
clean bill of lading U بارنامه بدون قیدوشرط
found shipment U بار بدون بارنامه
inland waterway bill of lading U بارنامه ابراه داخلی
airway bill U بارنامه حمل هوایی
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
cargo documentation U بارنامههای کشتی بارنامه کردن
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
fiata combined transport bill of lading U بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
ocean manifest U بارنامه حمل کالای دریایی
reconsignment U تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
contract shipment number U شماره بارنامه مواد مربوط به قرارداد
flight manifest U بارنامه پرواز یا لیست مسافرین هواپیما
freight release U بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
fbl U lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
out of order U نادرست
out of a U نادرست
out of trim U نادرست
unfair U نادرست
unfairly U نادرست
phonies U نادرست
phony U نادرست
unsafe U نادرست
fouls U نادرست
foulest U نادرست
phoney U نادرست
phoneys U نادرست
dishonest U نادرست
inexact U نادرست
false code U کد نادرست
crooked U نادرست
spurious U نادرست
inconsecutive U نادرست
inconsequent U نادرست
infirmly U نادرست
wrongful U نادرست
sinister U کج نادرست
trumped-up U نادرست
imprecise U نادرست
fouler U نادرست
inaccurate U نادرست
amiss U نادرست
in error <adj.> U نادرست
false U نادرست
erroneous U نادرست
trumped up U نادرست
fouled U نادرست
false <adj.> U نادرست
foul U نادرست
impure U نادرست
fallacy of composition U تعمیم نادرست
misconstructions U تفسیر نادرست
distractor U گزینه نادرست
improper U نامناسب نادرست
misinformation U خبر نادرست
wrongfully U بطور نادرست
vicious U بدطینت نادرست
heterography U املای نادرست
wrong information U اطلاعات نادرست
untrue U نادرست خائن
mistranslation U ترجمه نادرست
false information U اطلاعات نادرست
missatement U گفته نادرست
paralogism U قیاس نادرست
mispronounciation U تلفظ نادرست
miscue U ضربه نادرست
jackleg U ناشی نادرست
false information U خبر نادرست
inexactly U بطور نادرست
inaccurately U بطور نادرست
wrong answers U پاسخهای نادرست
false U ساختگی نادرست
misconstruction U تعبیر نادرست
mispronunciation U تلفظ نادرست
inaccurate U نادرست یا غلط
misconstruction U تفسیر نادرست
misconstructions U تعبیر نادرست
mispronunciations U تلفظ نادرست
chuck U پرتاب نادرست
unsound U ناخوش نادرست
chucked U پرتاب نادرست
by indirection U با وسائل نادرست
false code U رمز نادرست
chucks U پرتاب نادرست
foul play U کار نادرست
error U عقیده نادرست
errors U عقیده نادرست
prismatic spectacles U عینک نادرست نما
paralpgize U قیاس نادرست ساختن
lied U سخن نادرست گفتن
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
true false questions U پرسشهای درست- نادرست
wild cat U بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
mininformation U اطلاع یا خبر نادرست
unfair trade practice U اعمال تجاری نادرست
misallocation of resources U تخصیص نادرست منابع
lie U سخن نادرست گفتن
foozle U بدساختن ضربت نادرست
incorrect U نادرست یا به همراه خطا
sigmatism U تلفظ نادرست حرف " س "
lies U سخن نادرست گفتن
suggestio falsi U افهار و اعلام نادرست
malfunction U نادرست عمل کردن
malfunctioned U نادرست عمل کردن
malfunctions U نادرست عمل کردن
constructive receipt billing U ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
false starts U اغاز نادرست خطا در شروع
wide of the mark <idiom> U از هدف به دور بردن ،نادرست
ungrammatical U مخالف ایین دستور نادرست
mal U خطا نادرست و متقلبانه را می رساند
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
false start U اغاز نادرست خطا در شروع
an i calculation U حساب نادرست یا غیر دقیق
hatch list U لیست بار داخل دهلیزها بارنامه دهلیزها
skews U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
boolean operation U یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
logical U معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
skew U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skewing U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
ambiguities U خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
contamination U ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه
zeros U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
ambiguity U خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
zero U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
Everybody condemned his foolish behaviour . U همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
zeroes U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
out of square U خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
semantics U خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه
grammatical error U استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
logical U خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
mis- U پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
mis U پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
graft U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
hazards U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazard U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
grafts U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
debounce U جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
grafted U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
denials U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
cancelling U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancel U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancels U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
neither nor function U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
frauds U دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
fraud U دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
denial U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
NOR function = U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
components U خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
component U خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
boolean operation U کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
burn out U گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
palettes U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
palette U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
Recent search history Forum search
3معنی کلمه retraction چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com